ببین پسر؛ من از اون آدمام که اگه همه بگن راهت غلطه ازت سر برنمیگردونم اگه بغض گلوتو و گرفت زدی زیر گریه و دلت خواست حرف بزنی حتی اگه ساعت دو شب هم بود شماره منو بگیری با اولین بوق که جواب میدم هیچ.. بهت میگم حیف چشایِ خوشگلت نیس که اشکیشون کردی؟ +فکر کنم تا اینجاشو گرفتی چقدر عاشقتم : )!🌱
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط محبوبه
|
آقا ما همینجوریش انقدر استرسِ اینو داریم که قراره دو روز دیگه چی به سرمون بیاد، که عمق لذت هیچی رو درک نمیکنیم. بعد تو میای میپرسی: نتایج کی میاد؟ کنکور چطور بود؟چی میخوای بری؟چرا اینو نمیری؟کجا؟کدوم دانشگاه؟ تازه بعد این میای نصیحت هم میکنی و تموم زندگی و عقاید و دنیای منو میبری زیر شیش تا رادیکال بیخیال شو بذار زندگیمون رو بکنیم عزیز همین که داریم ادامه میدیم توی این وضعیت و ملت رو هندل میکنیم خیلی پوست کُلُفتیم...
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط محبوبه
|
برای بار آخر من کنکورمو بد دادم و لازم نیس به شما دلیلشو توضیح بدم شما هم جای من نیستی که بفهمی حال اون روزامو تو زندگی هر آدمی یسری چیزا هست که فقط خودش میدونه و الان میگم یچیزایی هست که تو نمیدونی و نمیتونی نظرات الکی دلسوزانه بدی اینکه کدوم خراب شده ای هم میرم و یا هر غلط دیگه ای که میخوام بکنم مربوط به خودِ خودِ ژالانه حتی به فاطمه هم ربطی نداره چه برسه به شما نظر نده نپرس دلسوزیاتم بزار واسه خودت ولی من یک پدری از شما در بیارم که به گورتون بخندین
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط محبوبه
|
دیدن اشکای یه مرد سخت ترین کار ممکنه #حامدسلطانی
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط محبوبه
|
سپاه کربلای مازندران اعلام کرد که پس از تلاشهای خستگیناپذیر گروه تفحص ایثارگران سپاه در منطقه خان طومان سوریه، پیکر مطهر شهید حاج رحیم کابلی تفحص و پس از تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه، شناسایی شده است. -یک نفر مانده بود از این قوم که برگشت -عجب محرمی شده امسال..🖤
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط محبوبه
|
بابا گوشوارمُ دادم ولی معجرُ نه
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط محبوبه
|
خبب:))همه رو مجاز شدم ولی این درصدا و رتبه چیزی نیس که روحِ منِ کمالگرا رو ارضا کنه یه حس و حال عجیبیه و صد البته مضخرف روز به روز که خوبه...من امروز فقط سه تا تعارض جدید پیدا کردم که نمیتونم هندلشون کنم فردا حتما حتما باید با آقای میم و آقای سین حرف بزنم ببینم چیکار کنم فکر کنم تنها کسایین که هم میتونن کمکم کنن.. هم منو میشناسن.. هم من اعتماد دارم بهشون فقط تموم دغدغه ی امشبم وقتی کد داوطلبی و شماره ملی مو دادم به آقای مهدوی این بود که ازم ناراحت بشه که
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط محبوبه
|
دارم خفه میشم زیر یه دریایِ پر از درد و غم و بدون اینکه شنا بلد باشم دارم جون میدم و بازم میگم قویم:)!
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط محبوبه
|
تو حق نداری با کوچیکترین چیزی اشک بریزی..میفهمی؟
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط محبوبه
|
دیشب وقتی دستامو گرفت و محکم بغلم کرد، فهمیدم که این مدت چقدر خسته و تنها بودم، فهمیدم چقدر توی زندگیم احتیاج داشتم به بودنش، فهمیدم چقدر دوسش داشتم و نمیدونستم، فهمیدم چقدر نیاز داشتم دستامو بگیره و محکم بغلم کنه، فهمیدم چقدر نیاز داشتم که دلم به بودن یکی گرم باشه، فهمیدم چقدر این همه هارت و پورت کردنم برای تا آخر عمر تنها بودن الکی بوده ❤️🌱
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط محبوبه
|
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد